ثبت شده درتاریخ سه شنبه6آبان99بشماره سریال درسایت شعرنو
اینستاگرام
اینکه میبینی ، دلی ازغصههاتابیده است
له نگردد زیرپایت گوشهای خوابیده است
پیش ازاین فارغ شود، اوهم ویار غصه داشت
گرچه صدها طفل غم دردامنش زاییده است
درمیان دشت بی حاصل ندارد سرنوشت
مثل خاری درکویر بی علف روییده است
یخ زده ازبی سروسامانی واطوارعشق
درحصارسوز و سرد عاشقی چاییده است
اونمیداند زمستان رفته تابستان رسید
بی خبر ازابرو باران ، روزوشب باریده است
آنچنان خوش کرده جا دردامن سوهان غم
باتمام فکرودهنش درخودش ساییده است
s@rv
shereno.com/profile.php?=5531
sheresarv.blogfa.com