ثبت شده درتاریخ دوشنبه19آبان99بشماره سریال درسایت شعرنو
اینستاگرام
وقتی دلت رسواشود ، افسرده وویرانه ای
خودرافراموشت کنی ، آلودهی میخانه ای
سردرگریبان میشوی، درکوچههادلواپسی
عشق وجنون گیردتورا، مانندیک دیوانه ای
پژمرده میگردی چوگل، خشکیده وپرپرشوی
مانندخاروخس شوی ،درگوشهی گلخانه ای
زخم دلت وامیکند، تسکین ندارددردتو
حالت نمیپرسدکسی،چون شمع بی پروانه ای
مغموم وتنهامیشوی، درگوشهای کز میکنی
لعنت به عشق وعاشقی، مخمورهر پیمانه ای
زین پس مپرس حال دلم، وقتی فراری میشوم
شاید بماند یادگار ، ازمن فقط افسانه ای
یادت فراموشم نشد، وقتی که میدیدم تورا
ردمیشدم ازپیش تو،مانند یک بیگانه ای
روزی تو بگشا دفترم ، شعروشرارم را بخوان
خالی کن اشک دیده ات ،اما مجویی شانه ای
s@rv
shereno.com/profile.php?=5531
sheresarv.blogfa.com