ثبت شده درتاریخ چهارشنبه28آبان99بشماره سریال درسایت شعرنو
اینستاگرام
باخودت بردی مرا اماچراتنهاشدم
مرغ بی کاشانه سرگردانِ این صحراشدم
گفته بودی گرمیآغوش توجای من است
پس چرابی آشیان درسوزشِ سرماشدم
خستگیهایم کجا پنهان کنم دراین کویر
من که مجنون درخیال دیدن لیلاشدم
خالی ازهرشوروشوقم باپریشان حالی ام
چون ندانستم دوباره غرق یک رویاشدم
آنچنان درپیچ وتاب کوچهها بردی مرا
خودپشیمانم چگونه وامقِ عذراشدم
کی بدانستم که آخر درخودم حل میشوم
کارکارستان تواین بودکه بی همتاشدم
چون ندیدم روزگار عاشقان بت پرست
درخیال پوچ خودماندم چنین اغواشدم
درکنارِ سایه ام من لحظهها نجوا کنم
کم بکن افشاء تو راز سینه ام رسواشدم
S@RV
shereno.com/profile.php?=5531
sheresarv.blogfa.com